کاش چند روزی هوا بی محابا ابری و آسمان یکریز بارانی بود تا دوباره حالم خوب می شد و وجودم از هرچه درد و رنج التیام می یافت. آن دوران خامی و بی تجربگی که بودم، دوران نوجوانی ام؛ پاییز فصل دوست داشتنی ام بود. و در عین حال از پاییز و هوای ابری دلم می گرفت. چند سال که گذشت فکر کنم حوالی بیست سالگی ام، دیگر آن آدم قبلی نبودم و دیگر بهار فصل مورد علاقه ام بود. دیگر از هوای ابری دلم نمی گرفت. و حال، هوای ابری آنقدر برایم پر از زیبایی است که هیچ ازش دلم نمی گیرد.
شاید عجیب باشد اما من از هوای ابری قدرت می گیرم! قدرت مضاعف می دهدم. شادم می کند. همان طور که از رعد و برق قدرت می گیرم. همان طور که از لحظهء گرگ و میش. و همان طور که فوق العاده از ' دوستت دارم ' های تو جان تازه می گیرم. اما گاهی رنج های زندگی ام دست پنجهء نیرومندتر برایم می کشد!
ابری ,هوای ,قدرت ,ام ,طور ,دلم ,هوای ابری ,می گیرم ,طور که ,همان طور ,دلم نمی
درباره این سایت